غمكده تنهايي هاي من

تنها دوستم تنهاييه

چرا فرار ؟ چرا چتر ؟

تنها آدم های آهنی در باران زنگ می زنند !

 

باران کمی آهسته تر ، اینجا کسی در خانه نیست

من هستم و تنهایی و دردی که نامش زندگیست !

 

فریاد دل بی قرارم 

میبارد روی گونه هایم

 

شبای بی توبودن

عاشقانه تنها بودن

می گذره اما به سختی ... می گذره اما به سختی

درگیر خاطراتتم

هنوز تو فکر و یادتم

 



نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت 12:15 توسط Lonely Alone Boy| |


Power By: LoxBlog.Com