غمكده تنهايي هاي من

تنها دوستم تنهاييه

این الفاطمیون؟

آخ دوباره فاطمیه آمد...

باتمام دردهایش

با تمام آه هایش

نباشم زنده ای خدا کایش

تا ببینم صورت مهدی را با اشک هایش

تا نشنوم باز صدای آن ناله هایش

تا یادم نیاید روی دیوار و رد خون هایش

تا نشنوم صدای آن نا مردمانش

تا نبینم علی را با غصه هایش

مرهمی باشم حسن را گریه هایش

بشکنم دست حرامیان ودشمنانش

تو کوچه باشم برای مادر،همچو نوکرانش

چو کوهی استوار تا برانم آن بی غیرتانش

یا شوم چون سپر تا بر من خورد آن

مادرت تاب سیلی ندارد ای حسن جان

من میروم بر پشت درای طاهره ،کان

گل یاس طاقت آتش ندارد ای فاطمه جان

کمی صبر کن ای یاس نبی تا

برای جان فدایی شدم  مهیا

پشت در سوخته جای دخت نبی نیست

آتش و کینه جواب این مادری نیست

صبر کن ای انسیه اینان همان نا مردمانند

نه تنها علی را بلکه خدا را نیز دشمنانند

طمع کردند بر حق وارث ودخت پیمبر

فدک را غصب کردند کجایی ای پیمبر

صدیقه ات را تنها گذاشتند در مدینه

از غدیر شروع شد این بغض و کینه

تاب ولایت نداشتند ای حوریه

اینان ایمان هم نداشتند ای انسیه

گریه بر اهل ستم کردی ای فاطمه

آخ چرا نفرین نکردی آنها را ای فاطمه

با یک صدای تو  قیامت واقعه

خدا داند بر مشئمه چه حادثه

چو خواهی تو شود اذا زلزلت الارض

چو خوانی خطبه بیرون نیاید از هر کسی عرض

وقت وفات پیمبر کنند بیعت با سابقون

فراموش کردند که علی هست السابقون السابقون

 

 

 

نوشته شده در یک شنبه 24 اسفند 1393برچسب:,ساعت 16:33 توسط Lonely Alone Boy| |

آه از اين دل خستم....

نوشته شده در شنبه 2 اسفند 1393برچسب:,ساعت 17:14 توسط Lonely Alone Boy| |


Power By: LoxBlog.Com